در مفاتیح الجنان نقل شده که صالح متقى ملاحسن یزدى که یکى از نیکان و مجاورین نجف اشرف است و پیوسته مشغول عبادت و زیارت است نقل کرده از ثقه امین حاج محمّد على یزدى که مرد فاضل صالحى بود در یزد که...
مرحوم حاج شیخ عباس قمى (رضوان اللّه تعالى علیه ) در مفاتیح الجنان نقل فرموده که صالح متقى ملاحسن یزدى که یکى از نیکان و مجاورین نجف اشرف است و پیوسته مشغول عبادت و زیارت است نقل کرده از ثقه امین حاج محمّد على یزدى که مرد فاضل صالحى بود در یزد که دائما مشغول اصلاح امر آخرت خود بوده .
شبها در قبرستان خارج از یزد که در آن جماعتى از صلحاء مدفونند و معروف است به مزار به سر مى برد گفت :
یکى از رفقاء که از کوچکى با هم همسایه بودیم و با هم نزد یک معلم مى رفتیم و با هم بزرگ شدیم ما براى خودمان یک شغلى انتخاب کردیم و او هم شغل عشارى را براى خود پیشه گرفت و بود تا از دنیا رفت و در همان قبرستان نزدیک محله اى که من در آن بیتوته مى کردم به خاک سپردند.
چند روز از فوتش گذشته بود او را در خواب دیدم که بسیار خوشحال و در جاى خوبى است پس نزد او رفتم و گفتم : من مى دانم که تو در دنیا کارهاى خوبى نداشتى و این حالات در مقام تو نیست و شغل تو مقتضى این مکان نبود و تو باید در عذاب باشى با کدام عمل به این مقام رسیدى .
گفت : همین طور است که مى گوئى من از روزى که از دنیا رفتم به بدترین عذابها گرفتار بودم تا دیروز که همسر استاد اشرف حداد فوت شد و در این مکان او را دفن کردند و اشاره کرد به موضعى که نزدیک 50 مترى بود.
گفت : در شب وفات او آقا ابا عبداللّه (ع ) سه مرتبه او را زیارت کرد و در مرتبه سوم امر فرمود به رفع عذاب از این قبرستان والحمدللّه حالم به این نحو است که مى بینى و در نعمت الهى افتاده ایم .
از خواب متحیرانه بیدار شدم و حداد را نمى شناختم و محله او را هم نمى دانستم ، پس به بازار آهنگران رفته و آدرس اشرف حداد را گرفتم و او را پیدا کردم .
از او پرسیدم تو زوجه داشتى ؟
گفت : بله دو سه روز است که وفات کرده و او را فلان محل (همان موضع را اسم برد) دفن کردم .
گفتم : او به زیارت کربلاى آقا اباعبداللّه (ع ) رفته بود؟
گفت : نه گفتم : ذکر مصائب حضرت را مى کرد؟ گفت : نه گفتم : مجلس تعزیه دارى داشت ؟ گفت : نه .
پرسید براى چه اینها را مى پرسى ؟ خوابم را برایش نقل کردم گفت : این زن مواظبت بر زیارت عاشوراء داشت .(1)
اى که بر درگه حق عزّت و جاهى دارى
بود آیا به عشاق نگاهى دارى
خاک پا را نظرى از سَر رحمت انداز
تو سلیمانى و مور سر راهى دارى
1- مفاتیح الجنان .
منبع:شبکه اسلامی یامجیر